تخریب جنگلها برای ایجاد سود به امری روزمره در جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
روزی نیست که تبر سرمایه تنه درختان جنگلی را هدف قرار ندهد. چه کسانی برای این غارت طبیعت مجوز صادر کرده اند؟
اگر خشکسالی طبیعی یکی از عوامل تغییر اکو سیستم و بروز فجایع محیط زیستی است، که هست، سیاست های رژیم اسلامی در ایجاد این بحران بسیار بسیار مخرب تر می باشد. در پسِ پشتِ این غارت قطعا ردپای باندهای مافیائی قدرت را خواهید دید
اگر در پی ساختمانهائی شبیه اهرام مصر …. خون بردگان دیده می شود، شیره خشک شده درختان جنگلی، که سلامت و زندگی را برای مردم محلی در خود داشتند، در این ساختمان ها خواهید دید. شیره ای که با خشکاندنشان اندوخته های بانکی بسیاری از آقازاده ها افزونتر شده است
نسل آینده باعث و بانی این تخریب ها را نخواهد بخشید. این ساختمان سازی ها نه نشانه تمدن که عین بی تمدنی است
بشر متمدن به این نتیجه رسیده که رابطه انسان با طبیعت نه رابطه غالب و مغلوب، بلکه رابطه جزء با کل است. رابطه ای که بایستی براساس احترام به طبیعت و قوانینش سازماندهی شود
سازندگی ی که عین ویران سازی است. اینان تنها جنگل را ویران نمی کنند، بلکه زندگی را برای نسل آینده غیرقابل تحمل می کنند
رابطه انسان با طبیعت بایستی به گونه ای تنظیم شود که امکان تجدید حیات را از طبیعت نگیرید. پر واضح است که اولا اینجاها دیگر درختی سبز نخواهد شد و دوما وقتی این ساختمان را اینجا بنا می کردند چشم به این داشتند که بزودی ماشین های راهسازی را روانه کنند تا دسترسی به این ویلاها را برای ساکنینش راحتتر کنند. یعنی باز هم قطع درختان ……
این ساختمانها سند ویرانی جنگل و زندگیست. کیست که در محل زندگی خود هجوم این چنینی سرمایه به داشته های محیط زیستی را تجربه نکرده باشد. از کنار این ویرانی ها نباید بسادگی گذشت. اینجا سرمایه با قانون (بی قانونی) دست در دست هم داده اند تا «میهن ما را کنند ویران»
هوای تازه 